جهان فرصت مستی آدم است

ناشعرهایی که حاصل خماری ابدیست وگرنه شعر را جز به مستی نمی توان سرود و مست را با شعر چه کار!؟

جهان فرصت مستی آدم است

ناشعرهایی که حاصل خماری ابدیست وگرنه شعر را جز به مستی نمی توان سرود و مست را با شعر چه کار!؟

قیصر! دو استکان غزل تازه دم بریز


به یاد قیصرعزیز که اثبات کرد میتوان هم شاعربودوهم انسان!    وبا الهام از"دیشب باران قراربا پنجره داشت"    


دیشب دلی از همیشه روشنتر داشت             انگار که کوچ خویش را باور داشت      


  تاصبح فرشته ای در اطرافش گشت            پرپر  پرپر چه کار با قیصر داشت؟!          


یادش گرامی باد و روحش شاد!               

چپق

شب عجیبی بود/   گرگ ها  زوزه میکشیدند/   بچه ها جیغ میکشیدند/   جوان ها چماق میکشیدند/    ......وپیرمردها  چپق!!

خواب

گرسنگان خواب ابن "سیر"ین را میبینند/  تعبیرش چیست؟!

سلام

به یاری خداوند اولین مجموعه شعر من در تیر ماه امسال توسط انتشارات فصل پنجم  ناشر تخصصی شعربه چاپ رسید.

این مجموعه شامل سی و پنج غزل، ده دو بیتی و هشت رباعی می باشد که در هشتاد صفحه به چاپ رسیده است.

دوستان عزیز در  شهربابک می توانند این مجموعه را از کتابفروشی های سطح شهر و در تهران ازمرکز پخش انتشارات فصل پنجم واقع در : میدان انقلاب،ابتدای کارگر جنوبی،کوچه مهدیزاده ،شماره 4،واحد 10 تهیه بفرمایند.

لینکهای مرتبط با این خبر:


خبر چاپ مجموعه در خبر گزاری فارس


گفتگو با خبر گزاری فارس


همچنین نقد و بررسی این مجموعه را می توانید در  رونوشتی برای خدا بخوانید.




در پایان غزلی از این مجموعه :

خط لبهای تو را یک عمر سعدی خوانده بود

گر نه این اشعار شور انگیز را کی می سرود؟

 

پلک وا کردی ، پری ها دسته دسته آمدند

در هوای چشمه ی کوثر ، لب چشمت فرود

 

اخم کردی ، در دل دیوانگان آتش زدی

خنده کردی ، از سر آیینه ها برخاست دود

 

رخ گشودی ، چارباغ از شرم رویت زرد شد

لب گشودی، خشک شد بر جای خود زاینده رود

 

غرق کردی عقل ها را در زلال خنده ات

رود گیسویت به راه افتاد و دلها را ربود

 

قصد هر چه داری از عقل و دل و جانم ، بگیر

جز فرار از سود آیا عشق دارد هیچ سود ؟

 


فقط صبر وفقط صبر وفقط...

اگر چه سینه م از خشکی کویره                     دلم هرچند که داره میمیره 

ولی از صبر کردن چاره ای نیست                     میشینم باد بیاد؛ بارون بگیره